امیر المومنین علیه السلام، دینی که پس از دلایل روشن انکار شد



امیر المومنین علیه السلام، دینی که پس از دلایل روشن انکار شد

مرحوم بهاء الدین شریف لاهیجی در تفسیر آیه هفتم سوره تین «فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ؛ پس چه چیز سبب می‌شود که بعد از این همه [دلایل روشن] دین را انکار کنی؟!» می‌نویسد:

«و آنچه از کتاب مناقب و تفسیر علی بن ابراهیم معلوم می‌شود این است که آیت «فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ» خطاب به منکرین ولایت حضرت امیر المومنین علیه السلام است، و مراد از دین آن حضرت است و ولایت او؛ یعنی پس چه چیز دروغگوی گردانید تو را بعد از ظهور ولایت امیر المومنین به ولایت او که انکار آن می‌نمایی؟»

تفسیر شریف لاهیجی، تالیف بهاء الدین شریف لاهیجی، جلد ۸، صفحه ۳۹۱، چاپ انتشارات ولایت

موافقین ۰ مخالفین ۰

روایتی دیگر در تفسیر سوره تین

جناب ملا فتح الله کاشانی قدس سره در تفسیر سوره تین می‌نویسد:


«از حضرت باقر علیه السلام مروی است که مراد به تین، حضرت امام حسن علیه السلام و مراد به زیتون، امام حسین علیه السلام است که دو میوه دل حضرت مصطفی و مرتضی و فاطمه زهرا علیهم السلام‌اند. و مراد به طور سینین، امیر المومنین علیه السلام و مراد از بلد امین، حضرت زهرا علیها السلام‌».


منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تالیف ملا فتح الله کاشانی، جلد ۱۰، صفحه ۲۸۹، چاپ انتشارات علمیه اسلامیه


موافقین ۰ مخالفین ۰

امتناع اصحاب شِمال از اقرار به ولایت امیر المومنین علیه السلام در عالم ذر به پیروی از عمر بن خطاب


امتناع اصحاب شِمال از اقرار به ولایت امیر المومنین علیه السلام در عالم ذر به پیروی از عمر بن خطاب


احمد بن محمد السیاری رضوان الله علیه در کتاب القراءات روایت کرده است:


۱۹۷- قال: حدثنا علي بن محمد بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله عليه السلام نحوه، إلا أنه قال: إن أصحاب اليمين قالوا: بلى، وأصحاب الشمال أقروا بالشهادتين، فلما أرادوا الإقرار بأمير المؤمنين صلوات الله عليه أشار الثاني بعينه ألا فأبوا أن يقروا فلعنوا .


امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه ۱۷۲ سوره اعراف «و به یاد آر هنگامی را که پروردگارت از صلب بنی آدم نسلشان را پدید آورد، و آنان را [در ارتباط با پروردگاریش] بر خودشان گواه گرفت و فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ ذریه آدم [در عالم ذر] گفتند: آری، گواهی دادیم. [پس اقرار به پروردگاری خود را در عالم ذر و اظله از شما گرفتیم] تا روز قیامت نگویید: ما از این [حقیقت آشکار و روشن] بی‌خبر بودیم» فرمودند: «اصحاب یمین به ولایت امیر المومنین صلوات الله علیه اقرار کردند و گفتند بلی و اصحاب شِمال به شهادتین (لا اله الا الله و محمد رسول الله) اقرار کردند اما وقتی خواستند ولایت امیر المومنین را تصدیق کنند، عمر بن خطاب به خودش اشاره کرد که یعنی نه، پس از تصدیق و شهادت به ولایت امیر المومنین علیه السلام امتناع کردند و ملعون شدند».


القراءات، تالیف سیاری، به تصحیح ایتان کولبرگ و امیرمعزی، صفحه ۵۳، حدیث ۱۹۷، چاپ انتشارات دار بریل


موافقین ۰ مخالفین ۰

فراخواندن مردم به امامشان در قیامت



فراخواندن مردم به امامشان در قیامت

مرحوم علی بن حسن زواره‌ای در تفسیر آیه: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لايُظْلَمُونَ فَتِيلاً» ([به‌يادآور] روزى را که هر گروهی را با امامشان می‌خوانیم. کسانی ‌که نامه‌ی عملشان [توسط امام حق] به دست راستشان داده‌ شود، آن را [با شادی و سرور] می‌خوانند و کمترین ستمی به آن‌ها نخواهد شد؛ سوره اسراء، آیه ۷۱) می‌نویسد:

و در لباب از امیر المومنین علی صلوات الله علیه نقل می‌کند که [فرمودند]: «در آن روز، هر قومی را بخوانند به امام زمان ایشان، پس خوشا حال قومی که امامان ایشان، ائمه معصومین علیهم السلام باشند نه ائمه کفر و ضلالت».

ترجمة الخواص، تالیف علی بن حسن زواره‌ای، جلد ۳، صفحه ۲۱۳، چاپ انتشارات علمی و فرهنگی



پی نوشت: مرحوم طبرسی نیز روایت کرده است که حضرت امیر المومنین علیه السلام در باب این آیه فرمودند: «أَنَّ الْأَئِمَّةَ إِمَامَانِ إِمَامُ هُدًى وَ إِمَامُ ضَلَالَةٍ؛ امامان دو گونه‌اند: امام هدایت و امام ضلالت». (به تعبیر دیگر یعنی امام دو گونه است: امام نور و امام آتش؛ امامی که مردم را به سمت نور و روشنایی هدایت می‌کند و امامی که مردم را با خود به بی‌راهه گمراهی می‌برد و در چاه تاریکی و آتش می‌اندازد.)

مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تالیف شیخ طبرسی، جلد ۶، صفحه ۲۰۹، چاپ دار العلوم

موافقین ۰ مخالفین ۰

حضرت امیر المومنین علیه السلام و شیعیانش، همان رستگاران مورد اشاره قرآنند



حضرت امیر المومنین علیه السلام و شیعیانش، همان رستگاران مورد اشاره قرآنند

حسین بن حکم الحبری الکوفی از علمای بزرگ زیدیه روایت کرده است:

[۱] - حدّثنا أبو عبيد اللّه محمّد بن عمران المرزبانيّ، قال: حدّثنا أبو الحسن عليّ بن محمّد بن عبيد الحافظ ، قراءة عليه، في باب منزله في قطيعة جعفر، يوم الأحد لليلتين بقيتا من ذي الحجّة سنة ثمان و عشرين و ثلاثمائة، قال: حدّثني الحسين بن الحكم الحبريّ الكوفيّ، قال: حدّثنا حسن بن حسين، قال: حدّثنا عيسى بن عبد اللّه، عن أبيه [عن أبيه‌] عن جدّه، قال: كان سلمان يقول: يا معشر المؤمنين، تعاهدوا ما في قلوبكم لعليّ صلوات اللّه عليه فإنّي ما كنت عند رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قطّ، فطلع عليّ، إلّا ضرب النبيّ صلّى اللّه عليه بين كتفيّ، ثمّ قال: يا سلمان، هذا و حزبه‌ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ [٥ / البقرة ۲].

سلمان می‌گفت: ای گروه مومنان به آنچه (ولایت و محبت) در دل‌هایتان در باره علی صلوات الله علیه توصیه شده‌اید پای‌بند باشید، زیرا من هرگاه نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بودم و علی صلوات الله علیه می‌آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به شانه من می‌زد و می‌فرمود: «ای سلمان، علی و حزبش (شیعیانش) همان رستگاران هستند». (اشاره به آیه پنجم سوره بقره) (۱)

تفسیر الحبری، تالیف حسین بن حکم الحبری الکوفی، صفحه ۲۳۱-۲۳۲، حدیث ۱، چاپ موسسه آل بیت علیهم السلام لاحیاء التراث



ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام، تالیف محمد بن عمران مرزبانی، صفحه ۳۹، چاپ کتابخانه مجلس و سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی



(۱) «أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ آنان برخوردار از هدايتى از سوى پروردگار خويشند، و آنان همان رستگارانند».

موافقین ۰ مخالفین ۰